آماده کردن ساک بیمارستان سیلوانا جون
روز جمعه پدر جون لباسهایی رو که قراره برای اولین بار تن دختر نازم بپوشیم رو با دست و پودر صابون فیروز شست و منم با چه ذوقی روی بند رخت پهن کردم تا خشک بشن . الهی مامان قربون این لباسهای سایز صفرت بشه عزیزم اینقدر پدر جون با اشتیاق و ذوق این لباسها رو میشست و آبکشی می کرد که نگو و نپرس. دیشب پدر جون همه رو اتو کرد و گذاشت توی ساک بیمارستانت عزیز مامان که تن مثل برگ گلت رو با این لباسها بپوشیم تا خدایی نکرده سرما نخوری . من خیلی نگرانم برای اینکه می ترسم شما توی بیمارستان سرما بخوری ولی عزیز جون میگه حتما اتاق زایمان یا اتاق عمل رو هم اینقدر گرم می کنن که نی نی سرما نخوره . امیدوارم همینطوری باشه . عزیزم من...